سلام به دوستان نازنینم
خیلی دلم براتون تنگ شده
باید منو ببخشین که یکم دیر اومدم ولی بالاخره با یه آپ جدید اومدم
ولی از نظراتون خیلی ممنونم
دوستون دارم
خیلی وقته دیگه بارون نزده رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته دیگه بارون نزده رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته دیگه بارون نزده رنگ عشق به این خیابون نزده
خیلی وقته ابری پر پر نشده دل آسمون سبک تر نشده
مه سرد رو تن پنجره ها مثله بغضه توی سینه ی منه
ابر چشمام پر اشکه ای خدا وقتشه دوباره بارون بزنه
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست کوه غصه از دلم رفتنی نیست
حرف عشق تو رو من با کی بگم همه حرفا که آخه گفتنی نیست
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده قلبم از دوری تو بد جوری دلتنگ شده
خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
قلبم از دوری تو
بد جوری دلتنگ شده...
تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد
بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من
که بغض آشنای ابر گریه می خواهد
بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم
و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد
چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی
که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد
تويه ساحل رويه شنها قايقي به گل نشسته يكي با چشمون گريون گوشه ايي تنها نشسته نگاه پر اظطرابش به افق به بي نهايت ساكته اما تو قلبش داره يه دنيا شكايت تو چشاش حلقهء اشكه تويه قلبش غم دنيا منتظر به راه ياره تا بياد امروز و فردا باورش نميشه عشق و همه دنياش زير آبه تنها مونده تويه ساحل زندگي براش عذابه تنهايي براش عذابه خاطرات لب دريا ديگه از يادش نميره همه دنياش زير آب و خودش هم تو غم اسيره دست بي رحم زمونه عشقش رو برده به دريا حالا از خودش ميپرسه ميادش آيا و آيا!!!!! عاشقي كه تنها باشه تويه دنيا نميمونه دل عاشق رو شكستن شده كاره اين زمونه
از تقسيم ناعادلانه عشق سهم من نگاهي بود كه از لابه لاي در هر روز به بهانه اي مي تراويد